نقش حکومت در اشاعه فرهنگی در ترکیه دوره مصطفی کمال (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
تأثیرپذیری فرهنگ ها امر طبیعی و تا حدودی غیرقابل اجتناب است و معمولاً فرایندی است که از طریق هم جواری و گسترش ارتباطات رخ می دهد. چنانچه در جهان اسلام معاصر ازجمله در ترکیه عثمانی به وضوح می توان گسترش فرهنگ غربی را در این فرایند مشاهده نمود. با روی کار آمدن کمال آتاترک (1881-1938م) در ترکیه با پدیده ای مواجهیم که خود حکومت با برنامه و دستور درصدد تسریع اشاعه فرهنگی است و می توان از آن به اشاعه دستوری یاد نمود. پدیده اشاعه دستوری هرچند کم وبیش در تمام قلمرو جهان اسلام مشاهده می شود، اما پیشتاز این امر ترکیه زمان کمال آتاترک است که به صورت گسترده تمامی عرصه های فرهنگ سنتی - اسلامی در این زمان دستخوش تحول اساسی شد. وی توانست به خصوص در عرصه آموزش جدید، ادبیات، هنر و ارتباطات تغییر نسبتا جدی را ایجاد نماید که در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. برخلاف جاهای دیگر که برنامه اشاعه دستوری با شکست مواجه شد، در ترکیه به علت هم جواری با غرب و زمینه های سیاسی موجود به موفقیت نسبی انجامید. تلاش های مصطفی کمال در این عرصه هرچند در موارد بسیاری مثبت و همگام با اقتضائات زمان بوده است، اما بدان سبب که این امر صرفا تقلیدی بوده و ریشه ازخودبیگانگی می گرفت، آسیب های فرهنگی زیادی نیز به همراه داشت. به همین خاطر نمی توان آن را یک حرکت اصلاحی محض در راستای بهبود فرهنگ جامعه اسلامی قلمداد نمود.Government’s Role in Cultural Dissemination in Turkey, During Mustafa Kemal’s Era
Cultural influence is a natural and to some extent inevitable phenomenon. It is often a process that comes as a result of proximity and expansion of communications. The expansion of Western culture through this process can be witnessed in contemporary Islamic world, including in Ottoman Turkey. With Kemal Atatürk (1881-1938 A.D.) rising to power in Turkey, a phenomenon is encountered in which the government itself seeks to accelerate cultural dissemination through planning and particular directives. This can be referred to as directive dissemination. Although this phenomenon is more or less present in the entire Islamic world, it is pioneered in Turkey during Atatürk’s reign, where all aspects of traditional-Islamic culture underwent significant changes. Atatürk successfully brought about relatively significant transformations, particularly in the fields of modern education, literature, arts, and communications. These changes are studied in the present research through the descriptive-analytical method. Unlike in other places where directive dissemination led to failure, in the case of Turkey, due to its proximity to the West and existing political grounds, it achieved relative success. Mustafa Kemal’s efforts in this regard, although often positive and in line with the demands of the time, also caused significant cultural damage, because they were merely imitations and were rooted in a sense of alienation. Hence, they cannot be considered purely reformist movements aimed at improving the culture of Islamic society.