Sweet Maidens or Evil Witches? A Post-Jungian Study of Women’s Archetypal Images in Thomas Malory’s Le Morte d’Arthur and the Epic Part of Ferdowsi’s Shahnameh (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
Thomas Malory's Le Morte d’Arthur and the epic part of Ferdowsi's Shahnameh , addressing two key questions: how does Hillman’s concept of archetypal images illustrate the major images of women presented in Le Morte d’Arthur and Shahnameh ? And, how are these images treated in their respective contexts? Using James Hillman’s Post-Jungian theory of archetypal images, which emphasizes preserving the individual details of the images, in contrast to Jungian archetypes that are reductionist and imprecise, this study explores the images of the women in Le Morte d’Arthur and Shahnameh both individually and in relation to one another. Based on a detailed examination of the unique characteristics of their images, collected from textual evidences, each of these women are categorized under the archetypal images of the daughter, the lover/wife, and the mother. The results of this study propose a comprehensive pattern, supported by various examples, for further detailed analyses of such archetypal images, as they open up new horizons for feminist studies by illuminating women’s multidimensional personalities. In addition, the major diversions from this pattern under the archetypal images of the sorceress and the warrior are discussed according to their respective contexts and societies as well.دوشیزگان دلربا یا جادوگران شریر: بررسی پسا یونگی انگاره های کهن الگویی در مرگ آرتور توماس ملوری و شاهنامه فردوسی
جستار حاضر پژوهشی تطبیقی است که تصاویر روایت شده از زنان در مرگِ آرتور اثر توماس مَلوری و شاهنامه فردوسی را بررسی و با یکدیگر مقایسه می کند. در این پژوهش دو پرسش محوری مطرح می شود: جوهره تصاویر ارائه شده از زنان در این دو متن چیست؟ و شباهت ها و تفاوت های این تصاویر از نظر جایگاه و نحوه برخورد بافت شان با آن ها چگونه است؟ برای پاسخ دادن به این پرسش ها، این پژوهش ازخوانش پسایونگی جیمز هیلمَن مبتنی بر تصاویرِ کهن الگویی استفاده می کند. برخلاف دیدگاه کلاسیک یونگی که کلی نگر است و در آن شخصیت ها به تعدادی کهن الگو تقلیل داده می شوند، دیدگاه تصاویرِ کهن الگویی بر حفظ فردیت و ویژگی های خاص هر تصویر تاکید می کند. به همین دلیل پژوهش حاضر با تکیه بر این خوانش به بررسی تصاویر زنان در مرگِ آرتور و شاهنامه هم به صورت جداگانه و هم در مقایسه با یکدیگر می پردازد. در این پژوهش، پس از بررسی دقیق ویژگی های منحصر به فرد هر تصویر، تصاویر هر یک از شخصیت ها با توجه به ویژگی ها شان تحت سه تصویر کهن الگویی دختر، معشوقه/همسر، و مادر گروه بندی می شوند. همچنین دو تصویر کهن الگویی جادوگر و جنگجو به عنوان دو دگرسانی اصلی از این الگو در بافت خود بررسی می شوند. در نتیجه، این پژوهش الگویی جامع و مبسوط ارائه می کند که با مثال هایی گوناگون از هر دو متن تایید شده است و می تواند برای تحلیل دقیق جزیی ترین ویژگی های تصاویر دیگر شخصیت ها به کار رود.