چکیده

از سرآغاز تفکر فلسفی تا ظهور کانت، قوه عقل نظری، بنیاد قوه عقل عملی لحاظ شده است. از جمله فیلسوفان صاحب نظر و تأثیرگذار غرب در حوزه عقل عملی و اخلاق هانری برگسون فرانسوی است. در نظام فکری برگسون ، با تغییر معنای ادراک به عنوان نخستین ثمره کنش و واکنش، ایماژ انسان با عالم خارج ، عمل و قوه عقل عملی بر نظر ورزیْ تقدم می یابد و نتیجه این چرخش مبنایی ، در اخلاق برگسون نمایان می گردد. با توجه به فضای حاکم بر زمانه برگسون ، این فیلسوف دوره تجدد با دغدغه احیای انسان اخلاقی و ارزشی ، اخلاق خود را در دو ساحت اخلاق اجتماعی با عنوان «اخلاق بسته» و ساحت «اخلاق گشوده بشری» شرح و بسط می دهد. او در اخلاق بسته می کوشد تا علاوه بر اصلاح خطاهای موجود در اخلاق تکلیف کانت ، زمینه را برای شکوفایی و تبلور اخلاقی نو ، در قالب الگو های برجسته به مثابه اسوه های اخلاقی ، فراهم کند. برگسون، عقل خود آیین را به عنوان بنیاد اخلاق نمی پذیرد و در تبیین اخلاق باز ، آن را بر بنیاد عقلانیت تکامل یافته ای بنا می گذارد که در سیر تطوّر خلّاق با پیوند مجدد با حیات ، به شور و شعور رسیده و می تواند راهبر انسان در کسب معرفت حقیقی باشد.

A Consideration and Critique of Bergson’s Moral Theory and Its Foundations with a Focus on a Critique of Kant’s Deontological Ethics

Since the beginning of philosophical thought until Kant, the faculty of theoretical reason was deemed the foundation of the faculty of practical reason. One influential philosopher in the West, working on practical reason and morality, was Henry Bergson–the French philosopher. In his intellectual system, perception is reinterpreted as the first result of action and reaction, and the human image with the external world, action, and the faculty of practical reason are viewed as having primacy over theoretical reasoning. The result of this fundamental turn is manifested in Bergson’s ethics. Given the predominant atmosphere in Bergson’s period, this modern philosopher is concerned with the revival of the moral and axiological human, elaborating his ethics in two realms: social ethics under “closed morality” and “human open morality.” In his close morality, he tries to correct errors in Kant’s deontological ethics, opening the path to the flourishing of a new ethics in terms of prominent models as moral models. Bergson rejects autonomous reason as the foundation of morality. In his account of open morality, he establishes it upon an evolved rationality, which reaches passion and consciousness in its creative development and reconnection with life, and can guide the human to acquisition of genuine knowledge.

تبلیغات