آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که «زندانیان مرد زندان پذیر شده چگونه نهادهای خانواده و مدرسه را تجربه کرده اند؟ آیا این تجربه آنان را به انحراف سوق داده است؟ » این پژوهش با استفاده از رهیافت کیفی نظریه بنیانی انجام شده است وگردآوری اطلاعات از طریق مشاهده و مصاحبه های نیمه ساخت یافته با ۲۰ نفر از زندانیان مرد 33 تا 05سال که تجربه ارتکاب جرم و بازگشت مجدد به زندان را داشتند، انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که زندانیان مرد که بارها به زندان بازگشته اند در دو الگوی پارادایمی متفاوت «نوجوانان سرگشته» و «جاه طلب های بی ابزار» قرار می گیرند. هر دو پارادایم حکایت از ناکارآمدی نهادهای خانواده و مدرسه دارد. حاصل هر دو پارادایم زندان پذیری است. در پارادایم اول، خانواده و مدرسه به عنوان نهادهای اصلی اجتماعی کننده فرد، آمادگی لازم را برای مواجهه با هیجانات شدید دوران نوجوانی در فرد ندارند. در پارادایم دوم، فرد هیجانات دوران نوجوانی را آسان تر طی می کند اما در عین حال آماده مواجهه با چالش های جدیدتر در خانواده، شغل و تحصیلات نیست. نکته مهم آن است که همه افراد زندان پذیر شده لزوما از درون خرده فرهنگ بزهکار ظاهر نشده اند، بلکه ناکارآمدی نهادهای خانواده، مدرسه و اجتماع محلی منجر به آن شده است که فرآیند جامعه پذیری افراد حتی در خانواده های به هنجار ناقص و ناکارا باشد. در این میان سازمان رسمی زندان تنها فرآیند جامعه پذیری ناکارآمد را تکرار و سازمان غیررسمی زندان، نهایتا اجتماعی را که فرد به آن احساس تعلق دارد در اختیار او قرار می دهد.

Malfunctioned Institutions of Family and School; A study about the Male Imprisoned Prisoners

The precise question of this article is,” How did imprisoned male prisoners experience family and school? Did these experiences lead them toward social deviance? ether the prison can stop the cycle of returning to the prison of male prisoners. This research was conducted using the qualitative approach of grounded theory. Data were collected through observation and semi-structured interviews with 20 male prisoners aged 35 to 50 who had experienced committing a crime and returning to Prison. In this review, the theories of Foucault, Sutherland, Gottfredson, and Hirschi were considered for theoretical sensitivity. The research findings show that the male prisoners who have returned to prison often fall into two paradigms of "disoriented youth" and "ambitious without tools.” The result of both paradigms is imprisoned. In the first paradigm, family and school, as the primary socializing institutions, are not prepared to face the intense sexual desires of these young men. The young men were categorized as violented people against the rules. In the second paradigm, the young man goes through the excitement of adolescence more quickly, but at the same time, he is not ready to face newer challenges in the family, job, and education. The important thing is that all the people admitted to prison did not necessarily appear from within the delinquent subculture. Still, the inefficiency of family and, school, led to the fact that the person's lack of preparation to face the ups and downs of life is incomplete and ineffective.

تبلیغات