ادبیات پاستورال چنان که باید، در تحقیقات دانشگاهی ایران معرفی نشده است. سابقه این نوع ادبی به قرن سوم پیش از میلاد و اشعار تئوکریتوس بازمی گردد و مضمون اصلی آن، ستایش آرامش و زندگی بی آلایش روستایی است که طبیعت نیز در آن جایگاه مرکزی دارد. البته با مؤلفه های دیگری نیز تحدید شده که در مطالعات دانشگاهی ایران چندان به آن توجه نشده است. اغلب پژوهشگران ضمن تکرار مطالب نویسندگان حوزه ادبیات داستانی نتوانسته اند در جهت معرفی بهتر این گونه ادبی گامی بردارند و آن را در داستان و رمان خلاصه کرده اند؛ حال آن که شعر شبانی نیز ویژگی هایی دارد که اگرچه تا حدود زیادی با داستان شبانی مشترک است، اما به دلیل زبان ویژه شعر، واجد بررسی های جداگانه است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، کوشیده ایم با استفاده از منابعی که در غرب به این گونه ادبی پرداخته اند، ضمن آسیب شناسی تحقیقاتی که در ایران درباره ادبیات روستایی انجام شده، مهم ترین مؤلفه های نوع ادبی پاستورال را معرفی و پیشنهادهایی در زمینه همگون سازی این مؤلفه ها با توجه به ویژگی های بومی و فرهنگی ایران ارائه کنیم. همچنین، با توجه به ویژگی های فرهنگی ، اجتماعی و بومی ایران برای ادبیات بومی، اقلیمی، روستایی و شبانی حدود و ثغوری را تعیین و آن ها را بازتعریف کرده ، و تقابل های بنیادینی که در خلق مضامین ادبیات شبانی دخیل هستند، متناسب با فرهنگ و اقلیم ایران تحلیل نموده ایم.