.روش بیان تعلیل در روایات مربوط به بیع در فقه امامیه
آرشیو
چکیده
استنباط ملاک و علت در کنار استنباط حکم، یکی از وظایف دانش فقه است و شناخت علل احکام برای فهم نصوص شرعی و دستیابی به احکام شرع ضروری است. لازمه ی این امر مهم، شناخت دقیق و صحیح علت و حکمت احکام شرعی بوده که در عین حال کار دشواری است. عدم توجه به این مسأله، منشأ اختلاف نظر فقها در ابواب مختلف فقهی می باشد؛ بنابراین لازم است معیارهایی قانونمند در جهت بازشناسی علت یا حکمت احکام وجود داشته باشد تا از تشتت آرای فقها جلوگیری شود. عقد بیع به دلیل این که عمومیت بیشتری در میان مردم دارد، اختلافات بیشتری نسبت به سایر عقود به دنبال دارد که در روایات رسیده از ائمه علیهم السلام و تعلیل ذکر شده در آن ها به روشنی دیده می شود. در این نوشتار، پس از تبیین برخی مفاهیم به اسلوبهای بیان علت در زبان عربی اشاره می شود، سپس اسلوب-های بیان شده، در روایات فقهی مرتبط با عقد بیع بررسی شده و نظرات مختلف فقها درباره ی تعلیل های مذکور در این روایات تحلیل می گردد. بیشترین اسلوبهای به کار رفته، حرف (لام) و (فاء) و (جمله اسمیه) می باشد. در مورد حکمت با علت بودن وصف مذکور در روایات، فقها نظرات متفاوتی بیان کرده اند که این امر در تسری یا عدم تسری علت در موارد مشابه تأثیر بسیار زیادی دارد. بنابراین تشخیص دقیق و صحیح علت و حکمت حکم از وظایف مهم یک مجتهد به شمار رفته که می تواند از اختلاف آرای فقها در احکام گوناگون فقهی جلوگیری کند..The Method of "expressing the cause" in Traditions about the Sale in Twelvers Jurisprudence
Inferring the criterion and the cause of religious laws along with inferringthe laws themselves are one of the tasks of jurisprudence and it's necessaryfor understanding the religious texts and laws. To achieve this, well knowing the cause (Ealla) and the reason (Hikma) of religious laws is necessary,but it is not easy. Overlooking this, is behind disagreement between juristsin different topics of jurisprudence. The sale is the most common and important contract and has occupied the major part of jurisprudential and legalissues. Thus, in comparison with other contracts, people ask more about it,which is obvious in hadith from Imams and expressing the cause in them. Inthis article, after explaining the terms, we mention the method of expressingthe cause in Arabic. Then we examine the method of "expressing the cause"in traditions about the Sale and the jurists opinion about it. The most common method is use of two letters, "PHA" and "LAM", and one kind of sentence called "Jomla Esmia". There is also disagreement between jurists as towhether those clauses in traditions are the cause or the reason, so we coulduse them in the same cases