آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

چارلز هارتسهورن (1897-2000 م) سرشناس ترین فیلسوف و الهیدان پویشی، پس از وایتهد (1861-1947 م)، است. وی در پیِ نقد این وجه از خداباوری سنتی، که به واسطه تعالی گرایی، مانع ارتباط دوسویه میان خدا و جهان است، بدیل متفاوتی را مطرح می کند، که مطابق آن، خدا واجد دو قطب انتزاعی و غیرانتزاعی (بالفعل)، فرض می شود. به زعم او، قطب انتزاعی خداوند مطلق و تغییر ناپذیر است و قطب بالفعل او نسبی و تغییر پذیر؛ و به واسطه همین قطب تغییرپذیر است که خداوند، جهان را در خود جای می دهد. به نظر می رسد، همین نگرش دوقطبی هارتسهورن به ساحت الهی است که به نظریه «همه درخداانگاری» انجامیده است. پژوهش حاضر، با روش تحلیلی-انتقادی، ضمن تحلیل نظریه «همه درخداانگاری» و استخراج مشخصه های آن از آثار هارتسهورن، به بررسی خداباوری دوقطبی به عنوان بن مایه اصلی «همه در خداانگاری» می پردازد. یافته های پژوهش پیش رو حکایت از این دارند که «همه درخداانگاری»، متضمّن پیامدهایی، چون زمانمند شدن خدا و علم او، تغییرپذیری کمال الهی، تأثیرپذیری خدا از مخلوقات، حلول خدا در جهان و محدودیت قدرت الهی است. دیدگاه های هارتسهورن، همچنین به خاطر تأکید بر پویش و تغییرپذیری خداوند، نمی تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای خداباوری سنتی پذیرفته شود. با وجود این، در جهان شناسی هارتسهورن، چون خدا و مخلوقات به عنوان هویّاتِ متمایز از یکدیگر، به رسمیت شناخته شده اند، نظام فکری او متمایز از اندیشه «همه خداانگاری» است که یکسانی و همسانی خدا و جهان را مسلم فرض می کند.

An analysis and Assessment of Panentheism in Charles Hartshorne

Charles Hartshorne (1897-2000), who was the most Process philosopher-theologian after Whitehead (1861-1947),believed that the traditional theism emphasizes on the transcendent, which prevents the creation of a two-way relationship between God and the world. For this reason, Hartshorne proposes a model in which God has two poles: abstract and non-abstract or real. The abstract pole is absolute and immutable and the real pole is relative, in motion and changeable. God is connected with the world through his real pole, or in other words, he contains the world. This attitude led to the approach of "Panentheism " in theology. Present paper on the basis of analytical–critical method, in the first step, gives an analysis of  Panentheism; In the second step, extracts its characteristics from Hartshorne's works. In the third step this article examines dipolar theism as the main basis of panentheism; and in the final step, discusses two questions: can panentheism be a suitable alternative to traditional theism? Can this approach be considered another form of pantheism on the presence of God in the world? Panentheism has resulted in consequences such as God and His knowledge are affected by temporal processes, the changeability of God's perfection, God's being influenced by creatures, and that God  does not have absolute power. For these consequences, Panentheism, with a special emphasis on the changeability of God, not only is not an attractive alternative to classical theism but also cannot be defended  or accepted by Classical theists. Also, since in Hartshorne's cosmological system, God and creatures are recognized as distinct identities from each other, panentheism is distinguished from pantheism in which God and the world are the same

تبلیغات