آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

احساسات از مفاهیم انتزاعی قابل تأمل در بررسی های معناشناسان شناختی است. زبان بشر، کلامی یا نوشتاری، نمودی است که تا حدودی پرده از راز مفهوم سازی های مربوط به مفاهیم پیچیده انتزاعی از جمله مفاهیم عاطفی برمی دارد. طرحواره های تصوری که مبتنی بر شناخت مجسم و تجربه بنیادند، سازوکار اصلی بسیاری از چنین مفهوم سازی هاست. از طرفی، زبان ادبی و متون روایی بازتاب گسترده حوزه های انتزاعی مربوط به احساس اند؛ بنابراین بررسی طرحواره های تصوری در یک متن ادبی می تواند ما را به جنبه هایی از نظام احساسی عاطفی حاکم بر آن متن ادبی و روایی رهنمون کند. پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل طرحواره های تصوری حوزه احساسات در رمان «مسری الغرانیق فی مدن العقیق» اثر أمیمه الخمیس (نویسنده سعودی) در چهارچوب نظریه طرحواره تصوری لیکاف و جانسون (1987) می پردازد. ضرورت و اهداف پژوهش حاضر شناخت ذهنیت نویسنده و نظام فکری وی با استفاده از ابزار زبانی موجود در متن رمان است که در باب حوزه احساسات به کار رفته است. مسأله این است که طرحواره های موجود در متن کدام اند و چگونه به مفهوم سازی احساسات در ذهن مخاطب کمک می کنند و با درون مایه داستان چه ارتباطی دارند. برای این منظور، طرحواره های مربوط به احساسات از متن مذکور به روش نمونه گیری هدفمند استخراج و در چهارچوب نظریه طرحواره های تصوری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد نویسنده با به کار گیری ایزار های معنی ساز (صورت های زبانی موجود در متن)، توانسته است به احساسات مدنظر خود عینیت بخشد. این صورت ها طرحواره بنیاد و شامل طرحواره های حجمی، مقدار، حرکتی و مسیر، جهتی، دور و نزدیک و قدرتی می باشند. این طرحواره ها مفاهیم احساسی را اغلب به طور استعاری، در متن منعکس می کند و در ذهن خواننده برمی انگیزند. همچنین، این مفهوم سازی های طرحواره -بنیاد همراه با ذهنیت و اندیشه عقل گرای راوی و نویسنده است

تبلیغات