چکیده

تفسیر قرآن از قرن های نخست مورد توجه دانشمندان علوم اسلامی بوده است. در این میان گروهی تفاسیری مطابق با خواسته های خویش ارائه داده، و گروهی فقط به بیان روایات بسنده کرده و جز آن را نمی پذیرفتند. اما هرچه به دوران معاصر نزدیک تر می شویم، مفسران بیشتر به تفسیر قرآن به قرآن اهتمام می ورزند. در این میان گروهی راه افراط را پیش گرفتند و قرآنیون نامیده شدند و گروهی نیز در مقابل آنان قرار گرفته و به اخباریون شهرت یافتند. قرآنیون، تفسیری جز قرآن به قرآن را قبول نداشته و بر این عقیده اند که چون قرآن، نور و هدایت است جز به وسیله ی خودش تفسیر نمی شود، و تفسیر آن از عهده ی عقل و دانش بشر خارج است. در این میان گروهی نیز برای دلالات قرآنی استقلال قائلند اما نقش سنت را نیز در تبیین برخی آیات قرآن می پذیرند و در تفسیر برخی آیات به سنت متمسک می شوند. عبد الکریم خطیب صاحب «التفسیر القرآنی للقرآن» جزء گروه اخیر است. وی معتقد است مفسران در تفسیر قرآن به بیراهه رفته و به جای روی آوردن به قرآن به امور دیگری تمسک جسته اند. وی در تفسیری که ارائه می دهد اکثراً بر عقل و دانش خود تکیه کرده و گاه به روایات نیز استناد می ورزد. این مقاله درصدد بررسی روش تفسیری خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن» می باشد و سعی شده از جوانب مختلف به بررسی این تفسیر پرداخته شود. این مقاله در ضمن اینکه نشان می دهد این تفسیر - بنا بر اظهارات خود مؤلف- بر روش قرآن به قرآن متکی است، بر استفاده از عقل، به جای دیدگاه های مختلف استوار است. هم چنین نگارنده ی مقاله با ارائه ی شواهدی نشان می دهد که مفسر گرامی گاه بر این روش خود پایبند نبوده و هم چنین مبنای روش خویش را در استفاده از آیات قرآن مشخص نکرده است. به همین دلیل گاه در استفاده از آیات در تفسیر آیات دیگر به خطا رفته است.

تبلیغات