آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

تأمین منابع نظری سیاست های اضطراری دولت ها در مواجهه با بحران های غیرمترقبه یکی از مهم ترین وظایف جامعه علمی هر کشور است. مبارزه با بحران همه گیری بیماری کویید 19 به عنوان یک تهدید همه جنبه علیه جامعه جهانی سبب گردیده است تا بسیاری از دولت ها با غافلگیری در برابر شدت بیماری، سیاست های نظام بهداشت و درمان خود را متحول کنند. در همین زمینه، فیلسوفان مکتب اخلاق استکهلم با تدوین نظریه ای حقوقی-اخلاقی سعی در کمک به نظام بهداشت و درمان کشور سوئد برای کنترل و مدیریت همه گیری بیماری کرونا کرده اند. اساس این نظریه مبتنی بر دو رکن مهم اولویت بندی در درمان بیماران و جیره بندی امکانات و منابع درمانی کشور است. نحوه تفسیر و تعیین سن بیولوژیکی بیماران با توجه به شرایط اضطراری همه گیری یکی از قابل توجه ترین قسمت های این نظریه است. بر این اساس، با تعیین اختلاف سن واقعی از بیولوژیک هر بیمار می توان احتمال زنده ماندن بعد از درمان و امید به زندگی او را تعیین نمود. فیلسوفان مکتب استکهلم به نظام بهداشت و درمان دولت سوئد پیشنهاد می کنند که اگر مجبور باشند بین کمک به بیماران با احتمال یکسان برای زنده ماندن که امید به زندگی متفاوتی دارند، تصمیم بگیرند، اولویت کمک رسانی باید به بیماری باشد که سن بیولوژیکی کمتری دارد. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی، به بررسی و نقد این نظریه حقوقی-اخلاقی پرداخته و عواقب و آثار ناشی از اتخاذ چنین سیاست هایی را بر نظام اجتماعی تشریح خواهد نمود.

تبلیغات