نوشتار حاضر که در حوزه ی مطالعات نقدپژوهی قرار می گیرد، به نقدِ «نقدی بر کتاب سبک شناسی انتقادی » (پورمظفّری، 1396) می پردازد. هدف نویسنده ی مقاله ی مذکور، زبان مقاله، شیوه ی گزینشی و آن هم معیوب، سوگیرانه و غیر منصفانه در نقد و داوری مبانی نظری سبک شناسی انتقادی و ارجاعات نادرست و مغشوش نویسنده به رساله ی دکتری دُرپر (درپر، 1390) از جمله موارد قابل تأمّلی است که خواننده بر مبنای آن می تواند میزان اعتبار نقد مذکور را ارزیابی کند. نویسنده ی مقاله ی مزبور که از آوردن «شواهد عینی» برای رسیدن به هدف خود عاجز بوده، علاوه بر مُثله کردن متن و ارجاعات مستند کتاب « سبک شناسی انتقادی» (دُرپر، 1390) در حدّ وسیع، از مؤلّفه ی «تکرار» برای تأثیر بر مخاطب و «ایجاد باور» در او به اندازه ای سود جسته است که از حیث زبان نوشتار و شیوه ی بیان در حوزه ی مطالعات نقدپژوهی قابل تأمّل است؛ بسآمد واژه های سرقت، انتحال، اخذ و اقتباس، رونویسی، کپی، جعل، نسخه برداری، استنساخ، وصله پینه، ناراستی ها، بی صداقتی ها و... با صفاتی مانند «ناشیانه، به وفور، ناروا، ناموجّه و...» و نیز اسنادها و گزاره های بسیاری که با همین واژگان ساخته است، به نظر می رسد با یک دوره از مقاله های نقد پژوهش های مربوط به ادبیات فارسی (منتشرشده در یک فصلنامه ی تخصصی نقد کتاب) برابری کند؛ لذا «نقدی بر کتاب سبک شناسی انتقادی» را می توان آغازگر و یا اشاعه دهنده ی نحله ای از نقد، به نام «نقد بیمار» دانست.