مفهوم عدم چگونه در ذهن شکل می گیرد؟ این پرسش مسئله اصلی این مقاله است. فیلسوفان نوصدرایی معاصر بیش از گذشتگان چگونگی شکل گیری این مفهوم را در قالب تحلیل منشأ حصول معقولات ثانیه فلسفی بررسی کرده اند. منظور از این فیلسوفان علاوه طباطبایی و شاگردان مبرز ایشان است. علامه طباطبایی حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش می داند: علم حضوری و تحلیل حکم در قضایا. رابطه میان این دو خالی از ابهام نیست و علامه هر دو را به موازات هم مطرح کرده است. ظاهرا او راه دوم را بیشتر می پسندد، اما شاگردان او به علم حضوری عنایت بیشتری دارند. به همین دلیل آن را در پیش می گیرند و چگونگی حصول مفهوم عدم را از طریق علم حضوری واکاوی می کنند. اما به نظر می رسد که تلاش های آنان چندان هم موفق نیست و باید به سراغ راه دوم رفت. این راه علاوه بر این که تبیین بهتری از حصول مفهوم عدم به دست می دهد، برای دیگر مفاهیم فلسفی نیز بیشتر به کار می آید.