نظام بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد (عملیاتی) به عنوان یک نظام مدیریتی برای ارتقای کارایی و اثربخشی مصرف منابع سازمانی مورد توجه جدی دولت ها در سطوح ملی و محلی بوده است. در این نظام اعتبارات بودجه-ای بر مبنای عملکرد واحدهای سازمانی در راستای تولید خروجی ها (محصولات و خدمات) یا همان اهداف کوتاه-مدت و یا دستیابی به پیامدها و یا همان اهداف بلند مدت، تخصیص می یابد و بدین ترتیب سازمان به سمت افزایش شفافیت در نحوه مصرف منابع برای انجام فعالیت ها، تولید خروجی ها و دستیابی به اهداف و استراتژی ها و نیز پاسخگویی بیشتر سوق می یابد. روش پژوهش حاضر، کمی از نوع فراتحلیل است. جامعه آماری پژوهش، شامل 71 مقاله درون مرزی است که تعداد 20 مقاله با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه وارد فرایند فراتحلیل شدند. پایایی شناسایی از طریق توافق داوران در انتخاب مقاله ها و طبقه بندی آنها، پایایی شناسه گذاری از طریق توافق داورها در مورد استفاده از مفاهیم خاص برای شناسه گذاری متغیرها و پایایی سطح معناداری و اندازه اثر از طریق توافق در محاسبات اندازه اثر در بین دو فراتحلیل گر به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد متغیرهای فنی و فرایندی، محیطی و انسانی، مهمترین عوامل عدم استقرار بودجه ریزی عملیاتی در دستگاه های دولتی کشور بودند. از میان 3 متغیر و 41 اندازه اثر، (اندازه های اثر بین 1/0-3/0، 3/0-5/0 و بالاتر از 5/0 بودند و به ترتیب کم، متوسط و زیاد فرض شد)، سهم عوامل فنی و فرایندی با میانگین اندازه اثر 58/0 برای استقرار بودجه ریزی عملیاتی پررنگ تر است. عوامل محیطی با میانگین اندازه اثر 53/0، عوامل انسانی با میانگین اندازه اثر 51/0 به ترتیب اولویت دوم و سوم را تشکیل می دهند.