چکیده

مقاله «روایت و روایت شناسی» اثر پاول ویک، بخشی از کتاب نظریه نقادانه فرهنگی است. مقاله دو بخش دارد: مطالعات کلاسیک و پساکلاسیک روایت . در بخش اول، ابتدا به تفاوت داستان و پی رنگ، و برخی سایر چالش های این تمایز اشاره می شود: «داستان از یک رسانه به رسانه دیگر جابجاپذیر است، حال آن که پی رنگ، متن-وابسته است». سپس، سایر عناصر از جمله زمان، زاویه دید، کانونی شدگی، و شش مولفه روایتگری معرفی می شود. در بخش دوم، چند مبحث بررسی می گردد: سطوح روایت، فراداستان، و پسامدرنیسم، روایت به مثابه نظریه ای نقادانه، تاریخ و روایت و اختلاف روایت شناسی با فمنیسم. ویک جمع بندی می کند: «نظریه روایت، نقشی مهم در نظریه نقادانه و فرهنگی ایفا می کند». این مقاله چند ضعف تألیف دارد: الف) تحلیل گزینشی سیر مطالعات روایت ب) انباشتگی مقاله از اطلاعات صرف و کلی. ج) عدم اشاره به سایر مولفه های اصلی روایت شناسی. د) عدم اشاره به سایر پیوندهای روایت شناسی با سایر رشته ها ه) عدم اشاره به سویه های جدید روایت از جمله روایت شناسی شناختی.

تبلیغات