گفتار حاضر به معرفی مقاله «نظریه، تاریخ، زمینه» نوشته هاو جونز، می پردازد و در انتها چند نکته در خصوص آن مطرح می کند. مقاله کلاً از پنج بخش تشکیل شده است. در بخش اول، به عنوان مقدمه، نویسنده ابتدا به این نکته می پردازد که عصر طلایی حیات نظریه انتقادی به سر آمده است زیرا مجموعه عوامل و شرایطی که زمینه ساز شکل گیری جریان نقادانه شدند یا از بین رفته اند و یا بسترساز جریان های دیگر شده اند. از میان رفتن شرایط و مبانی تعیین کننده، البته، این حُسن را داشت که عقاید و آراء متنوع تری پا به عرصه نظریه پردازی گذاشته و تکثُر بیشتری را به وجود آوردند. اما به لحاظ تاریخی، سرآغاز کار نظریه انتقادی را نویسنده به درستی به کار مکتب فرانکفورت نسبت داده و اقدامات سران این مکتب را از جمله، به این دلیل مهم و تأثیرگذار می داند که در یکی از پرتنش ترین برهه های تاریخ این نظریه، در دهه های اویل قرن بیستم، به نقدِ نظام سرمایه داری می پردازد. اساس کار مکتب فرانکفورت را انتقاد از «عقلانیت ابزاری» که هر چیز را فقط برای منفعت آن در نظر می گیرد، شکل می دهد.