شکل گیری شخصیت طراح و فراگیری مهارت های طراحی وابسته به آموزش از حساسیت فراوانی برخوردار بوده، از این رو، توجه به روند آموزش معماری در مدارس معماری دارای اهمیت است. در این مقاله سیر آموزش دانشگاهی معماری در سه دوره قبل از دهه 60میلادی، حدفاصل 1960 تا 1996 و درنهایت از 1996 تاکنون، بانظر به اهمیت سه مؤلفه مهارت، دانش و تفکرطراحی، مورد تحلیل قرارمی گیرد. دانش طراحی به عنوان زیرشاخه دانش، اندیشه طراحی، عامل تاثیر گذار در هر سه مؤلفه و روندطراحی به عنوان شاخص ترین محور تعلیمات آموزش معماری، مورد نظر است. در پژوهش های صورت گرفته تاکنون از این منظر به تحلیل هم زمان سه نسل آموزش دانشگاهی پرداخته نشده است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و از نوع نظری با روش مطالعه تطبیقی است. محوریت اصلی نتایج ارائه شده در حوزه پرورش تفکر طراحی دانشجویان است. چگونگی سرمایه گذاری و توجهات شیوه های آموزشی بر پرورش تفکر طراحی، برای کنشگران حوزه آموزش از جمله، پژوهشگران، برنامه ریزان و مدرسین، راه گشا است.