آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

غذا در کنار سایر مؤلفه های فرهنگی، مثل آداب ورسوم و زبان، یکی از عناصر اساسی جاذبه فرهنگی گردشگری به شمار می رود. با وجود این، به اهمیت جاذبه های گردشگری غذا در برنامه ریزی مقاصد گردشگری کمتر توجه شده است. این مقاله به بررسی تأثیر ظرفیت های گردشگری غذا در مرکزیت فضایی مقاصد گردشگری می پردازد. بدین منظور از رویکرد تحلیل شبکه مقاصد گردشگری و مدل جاذبه در استان مازندران استفاده شده است. بنابراین تعاملات فضایی گردشگری غذا بین شهرستان های استان با توجه به تعداد و تنوع جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری آن ها و عامل فاصله به منزله عامل محدودکننده روابط فضایی گردشگری تعیین شد و شاخص های مرکزیت درجه، مرکزیت بردار ویژه و مرکزیت بینابینی با استفاده از نرم افزار یوسینت محاسبه و در محیط جی آی اس به نقشه تبدیل شد. نتایج نشان می دهد که گردشگری غذا می تواند چشم انداز ظرفیت های توسعه گردشگری ناحیه ای را تغییر دهد؛ به طوری که شهرستان بابل به رغم برخورداری کمتر از زیرساخت های گردشگری در مقایسه با برخی شهرستان های استان مازنداران، بیشترین مرکزیت درجه گردشگری غذا را داشته و مناسب ترین ناحیه برای توسعه گردشگری غذا است. همچنین مناسب ترین مراکز برای استقرار مراکز نظارت بر کیفیت خدمات گردشگری غذا و تأسیس مراکز اطلاعات و هدایت گردشگران در شرق استان، شهرستان بابل و آمل و در غرب آن، شهرستان چالوس است.

تبلیغات