چکیده

به منظور بازنمایی گفتمان های موجود در نهادهای اجتماعی به ویژه خانواده می توان از رسانه ها و متن های گفتمانی به عنوان ابزار گفتمانی بهره گرفت. این نکته که سریال ها و فیلم های تلویزیونی چگونه نهاد خانواده و گفتمان های احتمالی موجود در آن از جمله گفتمان های مذهبی، حکومتی و فرهنگ غربی را بازنمود می کنند و اینکه آیا سریال ها می توانند تئوری صفر و یک ارسطویی که نشانگر شخصیت های کاملاً خوب و شخصیت های کاملاٌ بد است را آشکار سازند مسئله ای است که در پژوهش حاضر با بررسی یکی از سریال های ایرانی (سریال کیمیا به کارگردانی جواد افشار) به آن پاسخ می دهد. به منظور پاسخ به این مسئله از نظریه لاکلا و موف و الگوی نشانه شناسی گفتمانی سلطانی به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. گردآوری و تحلیل داده ها بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی صورت گرفت و در قالب 11 نمودار و 7 جدول ارائه گردید. در نهایت با بررسی هویت های فردی و خانوادگی شخصیت های داستان، خرده گفتمان های مذهبی، حکومتی و فرهنگ غربی در سریال مشاهده گردید. همچنین با کمک این دو رهیافت و در پاسخ به وجود مسئله صفر و یک ارسطویی و با بررسی های صورت گرفته به واسطه تحلیل متنی، بینامتنی و بافتی سریال به وجود اغراق در سریال این کارگردان می توان اشاره کرد.

تبلیغات