چکیده

دستورپریشی یکی از انواع اختلالات زبان پریشی است. در اختلال دستورپریشی که به عنوان یکی از نمونه های شناخته شده زبان پریشی مطرح است، جریان گفتار قطع نمی شود، بلکه گفتار دچار نابسامانی هایی می شود که عمدتاً اختلال در ساختار دستوری یا نحوی زبان ایجاد می کند. در پژوهش حاضر تلاش شده است ضمن مروری بر سیر تحول نظریه های دستورپریشی، دیدگاه های مطرح درباره این موضوع از آغاز تاکنون به صورت اجمالی بررسی شود. به این منظور دو فرض مبنای اصلی قرار گرفته است. بر مبنای فرض اول، روند تغییرات بالینی در دستورپریشی از ابتدا تاکنون یکسان بوده است و دیگر آن که نظریه جامع و یکپارچه ای در زمینه بیان پیچیدگی های نشانگان دستوری وجود ندارد. روش پژوهش از نوع مروری است. در این مقاله سیر تحول نظریه ها در قالب رویکرد زبان شناختی درک و تولید در دستورپریشی مطرح شده اند. در طول تاریخ بررسی های دستورپریشی، پژوهشگران و محققان توانسته اند تقریباً به طور کامل به مشخصات همگانی دستورپریشی دست یابند و در این زمینه یکدستی مشاهده می شود. اما به نظر می رسد هیچ گونه نظریه جامعی وجود ندارد که بتواند به طور کامل پیچیدگی نشانگان دستورپریشی را توضیح دهد. همچنین، نشان داده شد که چگونه و به چه دلایلی در طول تاریخ این نظریه ها تغییر یافته اند.

تبلیغات