سران اموی به منظور ناحق جلوه دادن قیام عاشورا، بر باورهای تأثیرگذار بر افکار عمومی استناد کردند؛ از جمله با مستمسک قراردادن عباراتی چون «این خواست خدا بوده که این مصیبت بر شما وارد شد» و نیز با تکیه بر آیه 30 سوره شوری که «آن چه از مصیبت ها به شما رسید به واسطه اموری است که خودتان فراهم کرده اید»، دست به مغالطه زدند و با روش جبرگرایانه درصدد تبرئه و مُحِق جلوه دادن خویش برآمدند. هدف مقاله حاضر، نقد و بررسی مستندات امویان در این مسئله است. سوال تحقیق این است که چه اشکالات منطقی بر ادعاهای امویان مبنی بر به حق جلوه دادن خود در قیام عاشورا وارد است؟ پژوهش حاضر به روش تحلیل محتوا و با مراجعه و بررسی منابع تاریخی و قرآنی صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که سران اموی مغالطاتی داشته اند؛ از جمله مغالطه اراده تکوینی با تشریعی برای توجیه اقدامات ناحق خود؛ به گونه ای که تعلق مشیت خدا را به فعل بنده نسبت داده اند! در حالی که مشیت خدا، به مشیت عبد تعلق مى گیرد نه به فعل او. دیگری توفّای انفس که قتل کربلا را هم به خدا نسبت می دادند، درحالی که قتل شهدای کربلا نتیجه ظلم امویان بود، البته خداوند انفس آن ها را ستاند. بنی امیه مغالطه تکوین با تشریع را در موضوع حکومت و پادشاهی هم داشته اند. با آشکار ساختن ماهیت مغالطه آمیز ادعاهای امویان، روشن شد که حقّانیت قیام عاشورا انکارناپذیر است.