به طور تاریخی فقر کودک مترادف با فقر خانواده بوده و با استفاده از روش های کمی و سنجش سطح درآمد خانواده برآورد می شد اما در این مقاله با استفاده از روش کیفی در پی شناخت تجربه زیسته کودکان هستیم. پرسش اصلی مقاله این است که کودکان محرومیت مادی را در چه ابعادی تجربه می کنند؟ در این مقاله از روش قوم نگاری برای گردآوری اطلاعات از ۳۰ کودک ۱۰ تا ۱۷ ساله که زندگی توامان با فقر را تجربه کرده اند، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. یافته ها نشان می دهد که کودکان محرومیت مادی را به صورت یک کلاف درهم پیچیده که دارای لایه های بیرونی و درونی است، در مواجهه با همسالانشان تجربه می کنند. بیرونی ترین لایه محرومیت مادی، نداشتن لباس مناسب و درونی ترین آن نداشتن غذای کافی است. با وجود آنکه نداشتن غذا اثرات جسمی جبران ناپذیری بر روی کودکان دارد اما به دلیل پنهان بودن نوع غذای مصرفی از چشم دیگران، غذا نسبت به لباس از اهمیت کمتری برخوردار است. در فاصله بین این دو سطح، موارد دیگری از محرمیت مادی مانند تمایل به مالکیت فضای خصوصی و اشیا و نیز زندگی در مسکن مناسب و دور از مشکلات خانوادگی مطرح هستند.