یکی از مهمترین مسائل در فلسفه تعلیم و تربیت و در فعالیت های فلاسفه تربیتی این است که روش های آموزش و یادگیری از چه مبنای فلسفی برخوردارند و اینکه آیا روش های مورد نظر در پارادایم فلسفه تربیتی، از مفروضات دیگر مکاتب فلسفی نیز تاثیر می پذیرد یا خیر؟ از این رو آشنایی با آرا و مکاتب فلسفی و کاربرد نتایج آن در تعلیم و تربیت از این جهت که می تواند باعث تسریع در تامین اهداف آموزشی، ایجاد آگاهی و بروز روحیه انتقادی نسبت به خط مشی ها و برنامه ریزی های آموزشی شود، مفید و مطلوب است. از آن جایی که مدیریت آموزشی امروزه بیش از هر زمان دیگر در رشد و توسعه نظام آموزشی اثر انکار ناپذیری داشته و پراگماتیسم بیش از فلسفه های دیگر در این زمینه تاثیر دارد، مطالعه چگونگی این تاثیر از جوانب مختلف ضروری و مفید است. از این رو مقاله حاضر با هدف بررسی مدیریت آموزشی در چشم انداز پراگماتیسم با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که پراگماتیسم با کاربرد معیار کارایی و سودمندی، توانسته جریان آموزش وپرورش را به زندگانی حقیقی نزدیک کند و بدین وسیله مدیریت آموزشی را تحت شعاع و نفوذ خودش قرار دهد. و بسیاری از ناهماهنگی های میان علم و عمل، مدرسه و محیط اجتماعیِ بیرون آن، فرد و جامعه، انضباط و آزادی و همچنین وسیله و هدف را از میان بردارد. همچنین مدیریت پراگماتیستی بیشترین همخوانی و سنخیت را با نظریه اقتضایی مدیریت نسبت به سایر نظریه ها داشت.