در دوران شاه عباس اول، شمار بسیاری از جهانگردان، بازرگانان، کاوشگران و ماجراجویان جهان به اصفهان سفر نمودند. از این رو پایتخت وی را به عنوان یک فضای شهری جمعی باز، می شود پیش الگوی موفقی برای مقاصد گردشگری جذاب امروزی دانست. این پژوهش تلاش دارد با بررسی سیاست های مدیریتی و اقتصادی این دوره، نتایج این رویکردها بر تبدیل اصفهان به یک مقصد شناخته شده سفر در جهان سده هفدهم میلادی را آشکار سازد. پژوهش حاضر یک موردکاوی تاریخی با رویکرد تحلیلی تفسیری و با هدف توسعه ای است که داده های کیفی آن با بررسی اسنادی داده اندوزی شده اند. بر پایه بررسی سفرنامه های جهانگردان آن دوره، در کنار ارزیابی میزان رضایت و تصویر ذهنی آنان از اصفهان، دلایل محبوبیت این مقصد را می توان بر چهار بنیاد مدیریتی استوار دانست: گسترش و زیباسازی شهر (توسعه برنامه محور، تعامل با طبیعت، طراحی حساس به آب، ساخت کاخ ها، میدان ها، خیابان ها و بازارهای باشکوه و...)؛ دست یابی به مرکزیت اقتصادی (تثبیت فضای سیاسی، نوسازی راه ها، فعال سازی بنادر، مهار دوجانبه تجارت منطقه ای و...)؛ تامین زیرساخت های موردنیاز در مسیر و مقصد (بازسازی و ایمن سازی جاده ها، کاستن از دشواری ها و مخارج سفر، برگزاری جشن ها در ساختار شهری زنده اصفهان و...)؛ و پذیرش غیرایرانیان/غیرمسلمانان (تبدیل پایتخت به یک مادرشهر فرامذهبی و چندملیتی، برقراری درست تعاملات میزبان مهمان و...).