زمینه و هدف: در این پژوهش نقش عوامل جرم شناختی مؤثر بر سرقت، در قالب رویکردهای اجتماعی و روانشناسی مطالعه شد. با توجه به اینکه سرقت یک پدیده پیچیده اقتصادی، اجتماعی است نمی توان با یک نظریه این پدیده را تبیین کرد؛ بنابراین از یک چارچوب نظری ترکیبی به تفکیک متغیرهای مستقل استفاده شد که شامل نظریه های کنترل هیرشی، همنشینی افتراقی ساترلند، تقلید تارد، فشار عمومی آگنیو، فشار مرتون، بوم شناختی و شرایط آنومیک خانواده است. روش شناسی: روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایشی و از نوع علی مقایسه ای است و بنا به ماهیت روش علی و مقایسه ای از دو جامعه آماری استفاده شد. گروه سارق شامل 100 نفر از جوانان 18 تا 35 سال ساکن در ندامتگاه مرکزی یزد و گروه دوم شامل 100 نفر از جوانان عادی 18 تا 35 سال ساکن در شهر یزد بودند. شیوه نمونه گیری برای هر دو گروه ، نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه، جمع آوری و در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها و نتایج: در مجموع نتایج به دست آمده نشان می دهد که میان از هم گسیختگی خانوادگی، اعتیاد، وضعیت نابسامان اقتصادی، مهاجرت و حاشیه نشینی، سطح سواد، عمل به باورهای دینی و سلامت روان و ارتکاب سرقت جوانان در شهر یزد رابطه معناداری وجود دارد.