شیخ خزعل در خوزستان یکی از نیروهای مرکزگریز در اواخر قاجار بود که با تکیه بر رشته ای از عوامل داخلی و خارجی به مانند ضعف قاجارها و جنگ جهانی اول توانسته بود تا حدودی خودمختاری به دست آورد. حکومت والی بر پشتکوه که با شیخ خزعل متحد بود و همچنین موقعیت راهبردی لرستان باوجود خاندان های شورشی مانند خوانین زینبی بیرانوند که به مثابه حائلی میان خوزستان و پایتخت عمل می کردند از چشم شیخ خزعل دور نماند تا با این شرایط بتواند در برابر حکومت مرکزی تمرد نماید. نوع پژوهش حاضر توصیفی_تحلیلی با استفاده از منابع دست اول، اسناد، روایات و سایر منابع تحقیقاتی و اساس آن واکاوی این پرسش است: شیخ خزعل برای حفظ قدرت خود بر بخشی از خوزستان در مقابله با حکومت مرکزی چه مناسباتی با والی پشتکوه و خوانین زینبی بیرانوند برقرار کرد؟ حاصل بررسی صورت گرفته بیانگر اینست که شیخ خزعل با برقراری ارتباط پنهانی، تحریک و تشویق انگیزه ای، حمایت مالی و تسلیحاتی از والی پشتکوه و خوانین شورشی لرستان به ویژه خوانین زینبی بیرانوند توانست تا مدت ها از ورود نیروهای حکومت مرکزی به خوزستان جلوگیری نماید. وی طبق یک برنامه سنجیده با طرح یک زنجیره از نیروهای مرکزگریز مثل خوانین زینبی بیرانوند و والی پشتکوه از سیلاخور در پیشکوه تا حسین-آباد در پشتکوه امتداد داشت، توانست با ارسال اسلحه به مخالفان حکومت مرکزی در این مناطق تا مدت ها از نفوذ حکومت مرکزی در منطقه تحت نفوذش در محمره جلوگیری کند. در واقع ماندگاری شیخ خزعل در مدت حکومتش بر بخشی از خوزستان بر مبنای طرح یک مناسبات منطقه ای از سیلاخور تا حسین آباد بود.