مسأله علوم اجتماعی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان اسلامی در این حوزه است و سعی میکنند این مسائل را از نسبی گرایی رهایی دهند. علامه در این مسأله یکه تاز بوده و ادراکات اعتباری را به طور مفصل بحث کرده است که بیشتر از ابداعات علامه بوده است. به طور کلی ادراکات دارای دو قسم است ادراکات حقیقی و اعتباری. ادراکات حقیقی مستقل بوده و معیار آن منتهی شدن ادراکات نظری به بدیهی است و ادراکات بدیهی خود معیار بوده و نیازی به معیار بیرونی ندارد. اما آنچه مورد توجه است ادراکات اعتباری است که بنیان های اخلاق، حقوق و علوم اجتماعی به آن وابسته است. این ادراکات را با مکانیسم اعتباری سازی میتوان تبیین کرد به این معنا که ابتدا نسبتی در خارج میان دو امر واقعی ادراک میشود که نسبتی حقیقی است و در خارج تحقق دارد؛ اما انسان به خاطر احساساتی که دارد این نسبت واقعی را از جایگاه حقیقی خود خارج میکند و میان خود و امر دیگری قرار میدهد. در مواردی که اعتبار سازی رخ میدهد همیشه آن نسبت خارجی ادراک شده به صورت معقول ثانی فلسفی تصور میشود. علامه معتقد است که نباید میان منشأ شیء و خود شیء خلط کرد. به طور کلی نسبی گرای علامه با نسبی گرایی مشهور کاملا متفاوت است. معیار شناخت در ادراکات اعتباری این است که بتوان «باید» را در آن فرض نمود. در نوشتار حاضر در صددیم معیار صدق شناخت ادراکات اعتباری در علوم اجتماعی را بررسی کرده و پیامدهای آن را ارائه دهیم.