یکی از نیازهای اساسی و دیرپای انسان، که عمری به بلندی عمر بشر دارد، و همواره به گونه های ویژه ، متناسب با علاقه ها و سلیقه ها و امکانات و ظرفیت های محیطی، پاسخ یافته است. نیاز به سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت از جنبه های گوناگونی برخوردار است. نحوه تعامل با این نیاز و ارضای آن نیز همچون دیگر پدیده ها به مرور زمان و به تبع دیگر تغییرات محیطی، دستخوش تغییر شده است. اوقات فراغت امروزه به یکی از فرصت های همگانی تبدیل شده که به نسبت مستقل از روند های عادی کار و تلاش رسمی است و به شدت سیاست گذاری و برنامه ریزی، تمهید مقدمات و تخصیص امکانات نیاز دارد. جهان صنعتی مدرن تحت تأثیر برخی تحولات عمیق، بسط زمان فراغت توده ها و احساس نیاز شدید به پوشش آن به شیوه های ممکن و مقدور را موجب شده است. بخش بزرگی از فعالیت های تمهیدشده برای پر کردن این ظرفیت، زیر نام «سرگرمی و تفریح» جای می گیرد. سرگرمی و تفریح به دلیل بسیاری ابعاد و زوایا، طیفی از نظریه های تفسیری و تبیینی با رویکردهای گوناگون را به خود معطوف داشته است. این نوشتار درپی آن است تا به صورت نظری و با بهره گیری از روش اسنادی، ابعاد روان شناختی این کنش را با تأمل در نظریه های ارائه شده واکاوی و تحلیل کند.