آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

جایگاه محمد مسعود در تاریخ روزنامه نگاری معاصر ایران شناخته شده است. اما داستان های او تاکنون مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. این مقاله با استفاده از روش نقد ادبی و تحقیق تاریخی تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان آثار داستانی مسعود را روایتی رئالیستی از جامعه ایرانی دوره رضاشاه دانست و بر این اساس آن را به مثابه روایتی غیر رسمی از تاریخ این دوره پذیرفت؟ حاصل پژوهش آن است که داستان های محمد مسعود آئینه جامعه ای است رنجور که آنچه زیر پوستش می گذرد، با آنچه در بوق و کرنا می شود و توسط نهادهای دولتی تبلیغ می گردد، زمین تا آسمان متفاوت است. اگرچه مسعود ادعای تاریخ نویسی ندارد، امّا در داستان های رئالیستی اش روایتی غیر رسمی امّا واقع بینانه از ایران دوره رضاشاه ارائه می دهد که به مدد شواهد و منابع دیگر قابل تأیید و پذیرش است.

تبلیغات