آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴

چکیده

با ورود جامعه ی ایران به دوران جدید و درهم آمیختن و چالش همزمان سنت شیعی ایرانی جاری در جامعه با فرهنگ و اندیشه های مدرن، برخی مسائل به محوری برای مواجهه و صف آرایی نیروهای اجتماعی بدل شد که تغییر جایگاه اجتماعی زنان یکی از این موضوعات است. در مقاله ی پیش رو، مواجهه ی نهاد روحانیت شیعی با مسائل زنان در دوره ی حکومت پهلوی دوم با روش بررسی توصیفی بر اساس منابع اسنادی و کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله می کوشد پاسخی به این سوال فراهم آورد که در مواجهه ی روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان در عصر پهلوی دوم، اهم حوزه های تنش، قلمرو، نحوه ی بروز، سطح و دامنه ی تنش به چه ترتیب بوده و چه پیامدهایی در روابط سیاسی روحانیت و حکومت پهلوی در پی داشت؟ بررسی این مقاله نشان می دهد که در برهه ی زمانی 1340-1326 با عنایت به مجموعه ویژگی های درونی روحانیت و مناسبات قدرت، نوعی آرامش نسبی در روابط روحانیت، جامعه و حکومت بر سر مسائل زنان حاکم است. اما در برهه ی 1340 تا پیروزی انقلاب، شاهد سربرآوردن تنش های متعدد در این رابطه هستیم که اغلب با اعمال اقتدار بالا به پایین توسط حکومت، منجر به حاشیه راندن خواست روحانیت می شود. حداقل در سه مسئله پردامنه (حق رای زنان، کنترل بدن و پوشش زنان، قانون حمایت از خانواده)، حکومت با تحمیل سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی خود، روحانیت را به حاشیه می راند که همین امر از عوامل محرک روحانیت برای مشروعیت زدایی علیه حکومت پهلوی و تحریک و بسیج سیاسی برای مقابله و فروپاشی این حکومت بوده است.

تبلیغات