هرودت در سده ی پنجم پیش از میلاد و تنها به فاصله ی تقریبی صد سال از مرگ کورش بزرگ به ما گوشزد می کند که در مورد مرگ این پادشاه روایات فراوان و گوناگونی وجود دارد. در واقع، احتمالاً تعداد روایاتی که در مورد مرگ کورش دوّم هخامنشی در زمان هرودت وجود داشته است، بسیار بیشتر از روایاتی بوده که به دست ما رسیده است. منبع اصلی پژوهشگران برای پی بردن به واقعیت مرگ کورش بزرگ یا لااقل نزدیک شدن به آن، متون کلاسیک است که در این میان نوشته های هرودت، کتسیاس و گزنفون از اهمیت بیشتری برخوردارند. در این پژوهش کوشش شده است روایت هرودُت در قیاس با روایات سایر مورخان عهد باستان و نیز با توجّه به شواهد باستان شناختی، مشخصاً آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد، سنجیده شود؛ همچنین روابط نخستین شاهنشاهان هخامنشی با سکاها و ماساگت ها مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی نشان می دهد روایت هرودت علی رغم شهرتی که در طول زمان کسب کرده است، با بسیاری از شواهد تاریخی هم خوانی ندارد. روایت گزنفون نیز با وجود برخی ریشه های ایرانی که دارد، مورد تردید است. اما روایت کتسیاس که آن نیز ظاهراً برخاسته از سنّتی ایرانی است، با سایر شواهد تاریخی هم خوانی بیشتری دارد.