حکمت خالده جایگاهی پررنگ در سنّت گرایی دارد و درک درست آن، وابسته به درک دقیق سنّت گرایی است. سنّت گرایی به عنوان جریانی پویا در دنیای مدرن غربی، برداشتی متفاوت از سنّت ارائه می نماید و در بستری نو به ایضاح مفهوم سنّت می پردازد. در این میان، حکمت خالده، به عنوان محوری ترین مؤلفه در قوام سنّت گرایی، از ارزش ذاتی و معرفت شناسی ویژه ای برخوردار است. پرداختن به ابعاد معرفتی و همچنین ارتباط آن با دین و متافیزیک، جز در بستر درک مضامین اصلی این مکتب، ممکن نیست. در این نوشتار با تکیه بر آراء سنّت گرایان و شارحان معاصر آن، به موازات ارجاع به سیر تاریخی این مفهوم، به خوانش جدید آن ها از سنّت می پردازیم و از این مسیر، زمینه درک روشن تری از مفهوم محوری حکمت خالده و ابعاد معرفتی و نسبت آن با سنّت، دین و متافیزیک را فراهم می کنیم.