آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶

چکیده

نیچه در تأملات انتقادی خود درباره فلسفه عقل گرایان و تجربه باوران که درون مایه آن را نتیجه تفکر متافیزیکی و تئولوژیک می داند به ماحصل شیوه های جهان بینی آنها، همچون یأس، ناامیدی و سرخوردگی ای اشاره دارد که به نیهیلیسم می انجامد. تفکر تاکنونی غربی از نظرگاه نیچه، مَحمل دشمنی و کینه توزی با زندگی بوده است. گویی که زندگی خصمِ تفکر است و رستگاری انسان بریدن از زندگی و حیات است. فلسفه آری گوی نیچه به عنوان بدیل تفکر تاکنونی غرب، چهره ای متبسم و خندان دارد که مؤلفه ای کلیدی در تفکر اوست. این فلسفه ریشه در تأیید زندگی، علاقه به حیات و زیست جهانی شادان دارد. این شادی از برای چیرگی بر خود و لذت حاصل از اراده معطوف به قدرت و برخورداری از بیشینه انرژی و نیروست که در ابرانسان نیچه ظهور و نمود می یابد. ابرانسان است که با گذشته آشتی می کند، حال را تأیید کرده، آینده را با پل آری گویی می سازد و با عشق به بازگشت جاودانه همه امور، خود، سرنوشت و تقدیر خویش را متحقق می سازد. سلامتی از نظر نیچه در تقابل با بیماری متافیزیک اندیشی، زیستی شادمان است که چهره نهایی اش در انفجار نیروها و فیگور لبخند ظهور می یابد: لبخند به زندگی، زمین و زمان؛ لبخندی دیونوسوسی.

تبلیغات