آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

هر نظریه ای درباره عدالت، مستلزم تبیین مجموعه حقوقی برای انسان است؛ زیرا این حقوق همان چیزهایی هستند که نظریه عدالت قرار است شیوه توزیع خاصی برای آن ها ارائه دهد (تاریخچه). تبیین معیارهای عدالت سیاسی ازمنظر انسان شناختی در متون دینی، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است (پیشینه). ازاین منظر، مسئله ای بدیع، ناکاویده و جدید است (مسئله). سؤال مقاله حاضر، آن است که ایده دوساختی بودن وجود انسان ازمنظر دینی چه تأثیری در نظریه عدالت در عرصه سیاست دارد (سؤال)؟ پژوهش حاضر، ضمن تلاش برای اثبات ایده دوساحتی بودن انسان، دو نوع حقوق را برای انسان ها در نظر می گیرد (فرضیه). در پاسخ به این سؤال، متون دینی با این غرض (هدف) و با روشی توصیفی تحلیلی (روش) مورد تحلیل قرار می گیرد؛ تا دلالت های سیاسی تلقی شده از انسان در نظریه پردازی درباره عدالت تبیین شود. درنتیجه، تلقی اسلامی از ماهیت انسان، موجب می شود که هر برداشتی از عدالت معطوف به هر دوی این حقوق باشد. آنچه دراین میان اهمیت دارد، آن است که مبنای توزیع قدرت سیاسی در جامعه، بستگی به میزان رشد و تعالی فرد، متفاوت خواهد بود. این تفاوت در نظام توزیع قدرت در تقابل با اندیشه های قراردادگرایانه مدرن است که ساحت فطری و الهی وجود بشر را انکار می کنند (یافته).

تبلیغات