بذرهای افراط گرایی در اسلام، از آغازین سال های آن و با ظهور گروه هایی همچون خوارج، افشانده شد و به مرور، بارورتر گشت. امروزه، گروه های تکفیری با اقدامات خشونت بار گسترده، به نماد افراط گرایی تهدیدآفرین در سطح جهانی تبدیل شده اند و به وحشت همگانی از طریق ترور کم سابقه دامن زده اند؛ به گونه ای که در این راستا، اغلب افراد و گروه ها را از دم تیغ می گذرانند(مسئله)؛ موضوعی که نیازمند پژوهش های بیشتری است. این نوشتار درصدد پاسخ به این پرسش است: "بر اساس تحلیل گفتمان، تأثیر دستگاه استنباطی گروه های تکفیری بر عملکردشان چیست؟(سؤال) فرض بر این است: برداشت ظاهرگرایانه و گزینشی از نصوص،مولد عملکرد افراطی این گروه هاست(فرضیه)؛ از این رو، تبیین دلایل و ریشه های خشونت ورزی آن ها،مقصدی درخور توجه است(هدف). مقاله حاضر درصد است با تحلیلی گفتمانی (روش) توضیح دهد این نوع برداشت، منجر به غیریت سازی و غیریت پروری دوگانه موحد و مشرک می گردد. غیر و دیگری، سبب ایجاد جامعه و نظام ناسالم شده و در نتیجه، این گروه ها ادعا می کنند که در پی ایجاد نظام و جامعه ای پاک (خلافت اسلامی به سبک اسلاف) به عنوان دال مرکزی غایب و هژمون کردن آن از طریق جهاد علیه دیگری و طرد آن ها هستند؛ امری که در بطن خود،خشونت را به مثابه امری گریزناپذیر، تولید و بازتولید می کند(یافته).