فقه و سیاست یا فقه سیاست، عمری به درازای ادیان الهی و، به طور مشخص، اسلام دارد (تاریخچه)، اما رابطه فقه و سیاست، به ویژه در دیدگاه عالمان دینی معاصر، بر جامعه علمی مبهم است (مسئله)، البته، درباره این موضوع مباحث فراوان ولی ناکافی، ارائه شده است (پیشینه)؛ درنتیجه اکنون با این پرسش روبه روایم: که فقهای معاصر(شیخ انصاری،آیت الله نائینی و امام خمینی) از موضوع فقه سیاست چه خوانش هایی داشته اند؟ (سؤال) به نظر می رسد از سویی ایشان خوانشی برگرفته از دین مطرح کرده اند، و ازسوی دیگر، به تناسب وضعیت و به میزان درک خویش،نسبت های گوناگون از فقه و سیاست را عرضه کرده اند (فرضیه). این پژوهش درباره فهم خوانش های فقهای معاصر از موضوع فقه سیاست است (هدف)؛ مقاله برای دستیابی به این هدف از روش تفسیری سود برده است (روش). بررسی ها پژوهش نشان می دهد شیخ انصاری با قائل شدن ولایت مطلقه برای امامان معصوم تأسیس اصل ولایت مطلقه را برای فقیهان جامع الشرایط مطرح می کند؛ سپس، نائینی با قائل شدن ولایت تکوینی و تشریعی برای فقیه، به ولایت تشریعی او حکم می دهد. حضرت امام برای امام معصوم و ولی فقیه، قائل به ولایت مطلقه است؛ ولایتی که مسئولیت فقیه در امور عامه و همگانی را به تصویر می کشد و ازدیگرسو، منصب قضا و سیاست را یکسان می انگارد و به عادل بودن فقیه جامع الشرایط حکم می دهد (یافته).