در سه دهه اخیر سطح تحلیل تمدنی در در روابط بین الملل ظهور یافته و سبب تولد مسئله های جدیدی در این حوزه مطالعاتی شده است. از جمله مسئله های نوپدید بازخوانی نقش تمدنی زبان به عنوان یک متغیر فعال در روابط بین الملل است. در این قلمرو توانمندی زبان برای کنشگری در قدرت سازی، ایجاد موازنه و رقابت، ایجاد ارتباط و همکاری و همگرایی مورد توجه قرار می گیرد. در پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ داده می شود که بر اساس تجربه زیسته مسلمانان، زبان در روابط تمدنی (حوزه جهان اسلام) و برون تمدنی (جهان اسلام و سایر تمدن ها) ایفا نموده است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که: نقش زبان در تمدن اسلامی ایجاد «حوزه اعتبار تمدنی» بوده است. این نقش هم در گستره درون تمدنی و هم در روابط با محیط بیرونی ( به ویژه در روابط بین الملل در دو سده اخیر) محقق شده است. حوزه اعتبار تمدنی کارکردهای زبان در ایجاد فهم بین الاذهانی در تمدن اسلامی در عین تکثر زبانی، تسهیل ارتباطات علمی در درون امت اسلامی، قرار گرفتن در کانون مواجهه و رقابت با تمدن غربی در سده اخیر، مهمترین شواهدی است که در این بررسی مورد بازخوانی قرار می گیرند. بازخوانی عناصر تمدنی و متغیرهای کلیدی در تمدن اسلامی یا در تجربه زیسته مسلمانان این امکان را فراهم می آورد که فهم روشن تری از ارتباط بین عناصر و فرایند تولید و بازتولید تمدن اسلامی به دست آوریم. با تبیین این روابط می توانیم به قواعد تمدن سازی و یا نحوه بهره برداری از عناصر تمدنی در دوره معاصر بیاندیشیم.