آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲

چکیده

در این پژوهش با استفاده از روش و مدل نظری توماس اسپریگنز در چهارچوب جامعه شناسی شناخت، خاستگاه اندیشه مقاومت و نحوه پدیدار شدن و نهادینه شدن آن در ذهنیت جامعه ایرانی بررسی شده است. بدین ترتیب، پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این سؤال اساسی است که: چه عواملی در شکل گیری، تکوین و نهادینه شدن اندیشه مقاومت در ایران نقش مؤثری داشته اند؟ رویکرد محققان توصیفی - تحلیلی بوده و برای تحلیل داده ها از نظریه بحران اسپریگنز، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد جامعه ایرانی همواره با استبداد، دخالت روزافزون قدرت های بزرگ و نقض استقلال ملی خود توسط بیگانگان مواجه بوده است. نخبگان، روشنفکران (مذهبی  و غیرمذهبی) در پاسخ به استبداد و بحران استقلال، بومی گرایی را به عنوانِ تجلی اندیشه مقاومت پیشنهاد دادند. روحانیون، بومی گرایی در چهارچوب اسلام سیاسی و ملی گرایان، بومی گرایی را در چهارچوب ناسیونالیسم ایرانی به عنوانِ نظم مطلوب سیاسی ترسیم کردند. «مقاومت» در برابر استبداد و سلطه طلبی قدرت های بزرگ نقطه اشتراک هر دو گفتمان بومی گرایی به شمار می رود. در نهایت، این دو گفتمان با رهبری و هدایت مصلح بزرگ انقلابی و اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) در قالب و ظرف مذهب شیعه به سازگاری نسبی رسیدند و ناسیونالیسم ایرانی ذیل الگوی اسلام سیاسی برگرفته از انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت و در ارتباط با آن معنا و مفهوم پردازی شده است. ازاین رو، اندیشه مقاومت پدیده ای تاریخی، موقعیت مند و زمینه مند است و پدیدار شدن اندیشه مقاومت در جامعه ایرانی را می توان حاصل برخورد اندیشه و واقعیت و رابطه دیالکتیکی و اثرگذاری متقابل آن ها دانست.  

تبلیغات