امویان از سال 41 تا 132 بر تمام جهان اسلام مقتدرانه حکومت کردند اگر مدت زمان محدودی شورش ابن زبیر، عاصی شدن عبدالرحمن بن محمد بن اشعث و یا قیام حارث بن سریج این اقتدار را کم رنگ نمود، در نهایت آنان موفق به سرکوب این جریانهای مخالف شدند در قیام ابومسلم و نهضت عباسی شرایط متفاوت بود دولت اموی غیر از طرز مقابله با نهضت و قیام عباسی در مقابله با جریانهای خطرساز و جدی مدبرانه عمل می نمود و تعصب قبیله ای را نادیده می انگاشت و در همین راستا فرماندهی ها و امارت ها و انتخاب افراد برای مناصب حساس با دقت زیاد و براساس شایستگی افراد صورت می گرفت انتخاب و صید زیاد بن ابیه مخالف سرشناس قدیمی معاویه برای کنترل شیعیان کوفه و بصره ، تعیین حجاج بن یوسف فرزند چاه کن ثقیف برای ریشه کن نمودن فتنه 7 ساله ابن زبیر ، تاکید بر امارت مهلّب ازدی یمانی برای سرکوب شورش های هولناک خوارج ،استفاده از نبوغ قتیبه بن مسلم باهلی برای توسعه فتوح در آسیای مرکزی در جهت تحکیم قدرت امویان و براساس حس مصلحت قدرت و حکومت آنان صورت می گرفت. این موضوع باعث تسلط همه جانبه و مستقیم امویان بر تمام جهان اسلام از مرزهای چین تا اسپانیا می گردید. البته در دوره هایی که خطر و نگرانی از بین رفتن و نابودی دولت اموی نبود تعصب قبیله ای جای مصلحت قدرت و حکومت امویان را می گرفت و خویشاوندان خلیفه و هم طایفه ای های وی همه مناصب مهم را به خود اختصاص می دادند.