انقلاب مشروطه در ایران فارغ از عوامل تأثیرگذار و نتایج آن در قالب"جنبشی علیه استبداد" قابل فهم است. مشروطیت در ساده ترین تعریف تکاپوی برای محدود کردن اقتدار سنتی و توزیع قانونمند قدرت در چهارچوب نهادهای نو است. قدرت سیاسی قبل از مشروطه ساختی خودکامه دارد که حدود قدرت در آن نامشخص است. نهاد دولت مایملک سلطان و قدرت او در حکومت مطلق فرض می شود. سازمان و کارکرد حکومت پیش از مشروطه نامعین و تفکیک ناپذیر است و اعمال قدرت بر اساس مناسباتی آمرانه انجام می گیرد. آنچه در ساخت چنین نظام سنتی از حکومت کمتر دیده می شود، رقابت قانونمند، قواعد غیر مشخص، نظام عقلانی حاکم بر روابط فرمانده و فرمانبر، سیستم منظم و کارآمدی حقوق ثابت است. "ماکس وبر" چنین خصوصیاتی را فصل ممیزه اقتدار سنتی و مدرن می داند. هدف اصلی مشروطه قانونمند و مقید کردن این بی حد و مرزی و بی رویگری قدرت سیاسی شاه بود. این مقاله با بررسی اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در عصر استبداد قاجار، مشروطه را محصول بیداری ملی می داند که می خواستند از وضع مساعد تاریخ برای نجات ملت خود بهره جویند و با بحثی در این خصوص به قرارداد معروف 1919 م. مطابق با 1337 ه . ق و آثار اجتماعی این قرارداد به ویژه تأثیر آن در آثار شعرا و نوشته های نویسندگان و محافل ادبی می پردازد و اشعاری را از "عشقی" در مخالفت با این قرارداد ذکر می کند.