آفرینش انسان از منظر آموزه های زروانی به دو گونه آفرینش با واسطه و آفرینش بی واسطه تعریف می شود. این آموزه های اسطوره ای شباهت هایی با آموزه های اسماعیلی دارد و با آن قابل مقایسه است. پیدایش اسطوره ای اهورامزدا به دنبال شک و تردید زروانی و ویژگی های وی، تا حدودی در ادبیات اسماعیلیان نخستین در قالب کونی و قدر و پس از آن در قالب عقل و نفس انعکاس یافته است. ویژگی دیگر، دستیاران خداوند در خلق و تدبیر جهان هستی است. می توان گفت نقش و کارکردهای امشاسپندان در یاریگری آفریننده هستی با آنچه که در ادبیات اسماعیلی با عنوان هفت کروبی و گاه حدود سته یاد می شود، قابل مقایسه است. مسئله ای که در این نوشتار دنبال می شود بررسی تأثیر باورهای ایرانی بر آموزه های کلامی اسماعیلیان به روش تاریخی- تطبیقی است. درواقع، هدف نوشتار پاسخگویی به این دو سؤال است که: وجوه تشابه بین اندیشه های ایرانی درباره خلقت و تدبیر جهان و اعتقادات اسماعیلیان چیست؟ و چه عوامل و اسبابی زمینه ساز تأثیر باورهای ایرانی بر اعتقادات اسماعیلیان بوده است؟ بر همین اساس، در بخش نخست، زمینه ها و بسترهای تأثیرپذیری آموزه های اسماعیلیه از ادیان ایرانی بررسی شده و در گام دوم نمود برخی تشابهات اعتقادی ادیان ایرانی و آموزه های شیعیان اسماعیلی گزارش شده است که می تواند حاکی از احتمال تأثیرپذیری آموزه های اسماعیلی از باورهای ایران باستان باشد.