ابن مجاور یک نظریه پرداز گمنام ایرانی است که سفرنامه اش تاریخ المستبصر، با وجود اهمیت نظری آن، در میان پژوهشگران معاصر کمتر شناخته شده است. تاریخ المستبصر گزارشی از سفر ابن مجاور در شهرهای شبه جزیره عربی است که در آن روایت دست اولی از جابه جایی کانون های تجاری و علل آن در نیمه اول سده هفتم قمری آمده است. یکی از خصایص قابل توجه مؤلف این سفرنامه، توجه او به مسائل نظری در بررسی علل ویرانی یا آبادانی شهرهاست. ابن مجاور با وجود نظریه پردازی درباره جابه جایی کانون های مزبور، به طور مستقیم چارچوب نظری خود را معرفی نکرده، اما از واکاوی گزارش های او در تاریخ المستبصر می توان استنباط کرد که مؤلف توصیفات و مشاهدات خود را به صورت روشمند بر پایه یک چارچوب نظری منسجم مطرح کرده است. بنیاد نظری او بر این نظریه مبتنی است که ویرانی و از رونق افتادن مراکز شهری، به ویژه مراکز بندری، به رونق شهرهای دیگر منجر می شود. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحلیل هرمنوتیک قصدی، ضمن ابهام زدایی از دو اشکال تاریخی مرتبط با ابن مجاور و سفرنامه اش، بینش نظری او نیز معرفی شده و برای نخستین بار نظریه ابن مجاور درباره جابه جایی مراکز تجاری و جمعیتی مورد مطالعه قرار گرفته است. روش گردآوری داده های این مقاله، کتابخانه ای است.