بررسی ها نشان می دهد که میان مشارکت سیاسی افراد و طبقه اجتماعی که بدان تعلق دارند، ارتباط معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر در میان افراد متعلق به یک طبقه اجتماعی خاص می توان الگوهای رفتاری مشابهی را در زمینه مشارکت سیاسی جست وجو کرد که قابل تعمیم به کل آن طبقه است. در این میان طبقه متوسط شهری، از جمله طبقاتی است که شناخت رفتار سیاسی و نوع مشارکت سیاسی آن به واسطه اهمیت این طبقه در نظام های دموکراتیک مدرن، اهمیتی دوچندان دارد. طبقه متوسط شهری در ایران نیز در فواصل مهم تاریخی و در رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی کشور به ویژه در دوران پس از مشروطه، نقش مهمی ایفا کرده است. در این مقاله با بررسی مشارکت سیاسی طبقه متوسط شهری در ایران مشخص می شود که آگاهي سياسي بالا در ميان اعضاي طبقه متوسط در كنار تحصیلات بالا و پايگاه شغلي بالاي آنان به كاهش مشاركت سياسي و شكل گيري نارضايتي سياسي در ميان اعضاي طبقه متوسط انجاميده است. در نتایج این تحقیق ملاحظه مي شود كه در مواجهه با دولت، مسئله اصلي طبقه متوسط، مسئله سياسي است. در واقع طبقه متوسط جديد در ايران با توجه به وضع اقتصادي نسبتاً مناسبي كه دارد، بيشترين بي قدرتي را در حوزۀ سياست احساس مي كند.