در این مقاله مفهوم حیات عرفانی و چگونگی نیل به آن از دیدگاه پولس بررسی می شود. بنا بر آنچه از مطالعه و تحلیل رساله های او برمی آید، وی مدعی است که پس از تغییر کیش، درنتیجه تجربه ای که در راه دمشق برایش رخ داده است، به حیاتی تازه در مسیح دست یافته و سبک زندگی جدیدی را تعلیم می دهد که حیاتی پاک، معنوی و عرفانی است. پولس نیکوترین حیات را زندگیِ مسیح گونه معرفی کرده که شایسته فرزندان خداست. حیات عرفانی یعنی زیستن به گونه ای که خدا می خواهد و غایت آن مسیح گونه شدنِ انسان است. هرچند پولس بر فیض خدا در تحقق چنین حیاتی تأکید می ورزد، اما سهم انسان را در رسیدن به آن نادیده نمی گیرد. او دعا، مراقبه، وارستگی، طهارت باطن، توکل، پذیرفتن اراده خدا، هماهنگی و همکاری با خدا، ایمان، امید و محبت را بنیان های حیات مسیحانه، یعنی زندگی عرفانی می داند.