امرگرایی کارناپ، احساس گرایی آیر و استیونسن و هدایت گرایی یا توصیه گرایی هیر، مکاتبی غیرواقع گرا هستند که علی رغم تفاوت های شان، در انکار واقعیت ارزش های اخلاقی، بر اساس رویکرد پوزیتیویستی و فلسفه تحلیلی با یکدیگر هم نظرند. امرگرایی کارناپ، احساس گرایی آیر و استیونسن، وجوه مختلف یک طرز تلقی فکری هستند که با اصرار بر اصل تحقیق پذیری تجربی از یک سو، و تحلیل معنای واژه ها با رویکرد تجربی از سوی دیگر، به تبیین واقعیت داری یا عدم واقعیت امور مختلف دست می زنند. همین امر، در حوزه اخلاق موجب سقوط آنها به ورطه غیرواقع گرایی اخلاقی شده است. هیر نیز گرچه پوزیتیویست نیست و طرفدار فلسفه تحلیلی است، اما رویکرد تجربی در موضع گیری های اخلاقی این فیلسوف نیز نمایان است. اساساً همه فلاسفه تحلیلی، چنین رویکردی دارند. عدم توجه به واقعیت های انتزاعی، که ارزش های اخلاقی، از آن قبیل اند، از عوامل اصلی اشتباه فوق و بلکه اغلب اشتباهات فلاسفه غرب است. در این مقاله، با توضیح مکاتب سه گانه فوق، به نقد و بررسی آنها پرداخته و نشان داده ایم دچار چه اشکالات و نقدهایی هستند.