آنچه از روش در تاریخ نگاری ابوریحان بیرونی مدنظر است، مؤلفه هایی است که تاریخ نگاری وی را تا حد گسترده ای از روش دیگر مورخان مسلمان متمایز می کند. روش وی در سنجش صحت وسقم رویدادها، چگونگی دسترسی مورخ به منابع تاریخی، بهره گیری از شاخه های مختلف علوم در بررسی های تاریخی، ازجمله ی این مؤلفه های متفاوت است که روش شناسی تاریخی ابوریحان در مطالعات تاریخی را نسبت به سایر مورخان متمایز کرده است. درواقع تاریخ نگاری ابوریحان بیرونی را می توان با توجه به این شاخصه ها مورد تدقیق و بررسی قرار داد. از طرف دیگر ابوریحان در نگرش تاریخی خود، دارای رویکردی فرهنگی است؛ امری که در تاریخ نگاری مسلمانان تا اواسط قرن سوم به طورجدی در کانون توجه این مورخان قرار نگرفته است. فرضیه ی اساسی در این پژوهش که در جهت اثبات یا رد آن گام برداشته می شود این است که روش شناسی تاریخی در مطالعات تاریخ نگارانه و تاریخ نگرانه ی ابوریحان بیرونی در خدمت تاریخ نگاری فرهنگی قرار می گیرد که حاصل آن بازتاب وسیع فرهنگ و مؤلفه های آن در آثار تاریخی وی می باشد.