آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

به کارگیری کارگزاران آشنا با ساختارهای حکومتی جدید یکی از نیازهای مبرم حکومت پهلوی اول بود. یکی از کارگزارانی که نقش مهمی در دگرگونی های ساختاری در این زمان داشت، علی اکبر داور بود، تکاپوهای پانزده ساله داور در شکل گیری و تداوم حکومت پهلوی سرانجام خوشایندی برای او نداشت. مدعای این پژوهش این است که خودکشی داور ریشه در روابط او با رضاشاه دارد. ازآنجاکه تاکنون پژوهش روشمندی در تبیین خودکشی داور و روابط رضاشاه با او انجام نشده، این پژوهش درصدد است برای اولین بار، با بهره گیری از مدل «تیپ بندی شخصیت» به این کار مبادرت ورزد. روابط میان رضاشاه و داور در بلندمدت بر اساس نیازهای متقابل و ویژگی های شخصیتی هردو بناشده بود. مادامی که رضاشاه نیاز به مهارت های تخصصی داور داشت و داور نیازمند یک حامی قدرتمند بود، همدیگر را تأیید می کردند؛ اما ماهیت شخصیت پهلوی اول پس از بهره برداری از مهارت های مدیریتی داور در زمان تصدی وزارت عدلیه، نمایان تر شد. رضاشاه که برخلاف داور ازنظر تیپ شناسی «حسی» و «قضاوت تگر» به شمار می رفت و به گزاره های عینی و نتایج فوری علاقه بیشتری داشت مدام داور را به خاطر نتیجه ندادن پروژه های اقتصادی اش در زمان تصدی پست وزارت دارایی تحت فشار قرار می داد. داور که برخلاف رضاشاه ازنظر شخصیتی «شهودی» بود و به طرح های بلندمدت برای حل مشکلات اقتصادی باور داشت نتوانست در مقابل فشارهای مداوم شاه مقاومت کند و سرانجام دست به انتحار زد.  

تبلیغات