عصمت یا همان مصونیت مطلق از ارتکاب معاصی و تعلّق اراده ی خداوند بر این امر، شاخصه برگزیدگان الهی است که بی آن، هدف بعثت و غایت خلقت تحقّق نمی پذیرد، زیرا آدمی را یارای آن نیست که بدون بهره گیری از وحی و تبیین معصوم، ره به سر منزل مقصود برد و طریق هدایت پیماید. این موضوع که از ضروری ترین شروط نُبوّت و امامت و یکی از مسائل مهم کلامی است به صاحب منصبان الهی که زبان های گویای پروردگار در میان خلق و حکمایی مؤدّب به حکمت اویند، چنان حجّیتی اعطاء می کند که علاوه بر قطع عذر مردم، اطاعت مطلق از قول و فعل و تقریر معصوم را ایجاب می نماید، زیرا خمیر مایه چنین موهبتی، مأخوذ از علم حقّ است، از این رو کسی نمی تواند از راه اکتساب به عصمت دست یابد و بدین دلیل، منتخبین به بهره مندی از چنین علمی از جانب پروردگار دارای بینش و بصیرتی الهی هستند، چنان که گویی بر هدایت و بیّنه سوارند و در کنف چنین بصیرتی است که ایشان دارای شرح صدر و مقام اهتداء و امنیت هستند. بنا براین نایل شدن به مقامات الهی، مرهون عصمت و نفی آن به منزله انتفاء این مناصب خواهد بود. از این رو تبیین این موضوع و بررسی موضوعی آن بر اساس تطبیق با واژه ﺣﮑﻤﺖ، بابی به سوی حقایق و رفع شبهات در باره ی انبیای مکرّم الهی می گشاید و نشان می دهد با وجود اختلاف آرا حول عصمت اصفیای الهی، کلام وحی و روایات معصومان (ع) و براهین دیگر، عصمت مطلق ایشان را چون آفتاب، نمایان می کند؛ زیرا اعطای حکم و علم از جانب خدا به ایشان، نه آمیخته به تردید است و نه آمیخته به جهل، و حکمت مقابل هوی دو لشکر از لشکریان عقل و جهل محسوب می شوند، و اتّصاف راهبران الهی به حکمت، حاکی از آن است که ایشان به طور مطلق از هواهای نفسانی به دورند.