مطالعات تفسیر تطبیقی (مطالعات تطبیقی قرآن پژوهی سابق)
مطالعات تطبیقی قرآن پژوهی سال اول بهار و تابستان 1395 شماره 1
مقالات
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائلی که در گذشته و امروزه میان لغویان و مفسران مطرح و مورد اختلاف بوده، وجود یا عدم وجود واژگان مترادف در قرآن کریم است.. «ابو هلال عسکری» در این زمینه کتابی گرانمایه تحت عنوان «معجم الفروق فی اللغه» نگاشته که در آن به تفاوت بین کلمات مترادف پرداخته است. وی تلاش نموده تا به بیان تفاوت واژگانی بپردازد که با یکدیگر دارای قرابت معنایی می باشند. نگارندگان مقاله حاضر کوشیده اند تا با تکیه بر آرای لغویان و مفسران به بررسی دیدگاه ابو هلال در خصوص واژگان قریب المعنی پرداخته و میزان مطابقت یا عدم مطابقت آرای وی را با صاحبان معاجم و تفاسیر مورد بررسی قرار دهند. در این مقاله که با تکیه بر شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده، مشخص می گردد که در بیشتر موارد آراء ابوهلال عسکری همسو با نظرات لغویان و مفسران بوده، اما در مواردی نیز آنچه وی در بیان فرق میان واژه ها بیان نموده مبنای لغوی و تفسیری ندارد.
بررسی تطبیقی مسائل نافع بن الازرق با اصحاب لغت و تفسیر
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش یازده واژه قرآنی از مسائل نافع بن ازرق که حاوی بیش از 200 واژه از واژگان غریب قرآن است، به منظور تطبیق و مقایسه با آراء لغوی و دیدگاه های تفسیری انتخاب شده، تا میزان انطباق مفهوم و معانی واژگانی را که ابن عباس به درخواست نافع و با استناد به شعر عرب پاسخ داده، مورد بررسی قرار گیرد. هرچند نافع از پاسخ های ابن عباس قانع شده و به نوعی جایگاه علمی او را پذیرفته است، اما این پژوهش نشان می دهد که تبیین واژگان قرآن به ویژه واژگان غریب و مهم که در دست یابی به فهم آیات نقش اساسی برعهده دارند، تنها از راه استناد به شعر عرب، همیشه و در هر شرایطی نمی تواند راه گشا باشد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته، می توان چنین دریافت که پاسخ های ابن عباس به نافع تا حدودی با دیدگاه اکثر مفسران و اصحاب لغت منطبق بوده، در مواردی نیز دارای اختلاف است. و گاهی تنها با یکی از دو یا چند نظر آنان، منطبق می باشد.
جستاری در تحریف ناپذیری قرآن کریم (بررسی تطبیقی دیدگاه های سید قطب و رشید رضا)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی یکی از مباحث تاریخ قرآن کریم به نام «تحریف» می پردازد. در این نوشتار سعی بر آن شده ابتدا به مفهوم شناسی «تحریف» پرداخته، سپس این موضوع در دو تفسیر «المنار» و «فی ظلال القرآن» با دلایل عقلی، قرآنی، روایی، گواهی تاریخ و اعجاز قرآن، درباره ی عدم تحریف قرآن کریم مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. در نهایت آنچه حاصل شد آن است که، رشیدرضا از میان دلایل ذکر شده، دلیل قرآنی (آیه ی حفظ)، دلیل روایی یا سنت نبوی، گواهی تاریخ، و دلایل جدید و ابتکاری چون احکام و تشابه، اعجاز بیانی و نسخ و عدم تحریف، در مقام دفاع از عدم تحریف قرآن کریم برآمده است. ولی سید قطب به دلیل قرآنی توجه بیشتری در مقایسه با رشید رضا برای اثبات عدم تحریف قرآن نموده، و علاوه بر آیه ی «حفظ» به آیه ی «نفی باطل» نیز تمسک جسته، و از سایر دلایل، مسئله ی اعجاز قرآن و گواهی تاریخ را با محافظان قرآن در زمان نزول، مطرح نموده و تنها با یکی از دلایل جدید رشید رضا یعنی اعجاز بیانی هم عقیده است. گفتنی است این پژوهش؛ روش توصیفی- تحلیلی، با رویکرد تطبیقی و با ابزار کتابخانه ای صورت گرفته است.
مطالعه تطبیقی آرای کلامی تفاسیر روض الجنان و مفاتیح الغیب
حوزه های تخصصی:
پزوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در صدد است به بررسی و تحلیل تطبیقی برخی از مهم ترین آراء کلامی صاحبان تفاسیر روض الجنان و مفاتیح الغیب پرداخته، و عقاید هر کدام را در ذیل آن موضوعات بیان نماید. این دو مفسر علی رغم برخی شباهت ها در آراء کلامی مطرح در تفاسیر خود، در موارد بسیاری دارای اختلاف نظر می باشند؛ ابوالفتوح رازی و امام فخررازی هر دو ایمان را عبارت از تصدیق قلبی دانسته و با دلایل قرآنی به اثبات این مسئله پرداخته اند. ابوالفتوح رازی رؤیت خداوند در روز قیامت با چشم سر را ناممکن می داند، ولی فخررازی مانند دیگر متکلمان اشعری رؤیت خداوند را در روز قیامت جایز می داند. درباره حادث یا قدیم بودن کلام خدا، ابوالفتوح رازی با اعتقاد به کلام لفظی قائل به حدوث قرآن شده، در حالی که فخررازی به کلام نفسی معتقد است. ابوالفتوح رازی مانند جمهور شیعیان قائل به عصمت انبیاء در همه زمان ها می باشد، اما فخررازی عصمت انبیاء را بعد از نبوت روا می دارد. ابو الفتوح رازی در بحث تکلیف مالایطاق معتقد است که خداوند حتی کمتر از حد توانایی به مکلفین تکلیف داده و نه با عدل، بلکه با فضل خویش با ایشان رفتار نموده است. در مقابل امام فخر رازی با دلایلی به اثبات تکلیف ما لایطاق می پردازد. در بحث رزق، ابو الفتوح روزى را چیزى می داند که خداوند خلق را از آن بهره مند می گرداند، و حرام را جزء روزی به حساب نمی آورد، ولی فخررازی حرام را جزء روزی می داند.
مطالعه تطبیقی آراء مفسران فریقین در چیستی و کجایی «البیت المعمور»
حوزه های تخصصی:
«البیت المعمور» یک ترکیب وصفیِ قرآنی به معنای خانه آباد است، که خداوند در سوره طور پس از سه قَسَم، یک بار بدان قسم خورده، و از حیث اهمیت، در دیدگاه بیشتر مفسران قابلیت هم سنگی با بیت الحرام را دارا می باشد . این ترکیب در ادبیات پیش از اسلام به کار نرفته، و ظاهراً نخستین بار در قرآن کریم از آن یاد شده است. از سوی مفسران فریقین، اقوال مختلفی درباره این ترکیب بیان شده؛ برخی آن را در زمین می دانند که یا کعبه است و یا قلب مؤمنان. برخی آن را در آسمان می دانند؛ که در آسمان دنیا، یا آسمان چهارم و یا آسمان هفتم قرار دارد. روایات نیز در این باب همداستان نیستند. به نظر می رسد قول راجح نزد فریقین، آن است که در آسمان چهارم قرار دارد و محاذی کعبه است. معمور بودن آن نیز به سبب زیارت تعداد بسیار زیادی از ملائکه می باشد. برخی روایات، بر نزول قرآن در ماه رمضان بر بیت المعمور تصریح دارند، که توجیهی جز حمل بر نزول دفعیِ قرآن، برای آن نمی توان داشت. لذا در این تحقیق که به روش توصیفی – تحلیلی است تلاش شده چیستی و کجایی بیت المعمور از دیدگاه مفسران فریقین و البته با کاربست روایات مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
بررسی تطبیقی دیدگاه های علامه طباطبایی و آیت الله معرفت در خصوص «ناسخ و منسوخ» و «محکم و متشابه» قرآن
حوزه های تخصصی:
از جمله شخصیت های بارز معاصر در حیطه قرآن پژوهی علامه طباطبایی و آیت الله معرفت می باشند، که آثار بر جای مانده از این دو عالم شیعی، پاسخگوی بسیاری از مسائل علوم قرآنی بوده است. از آنجا که علوم قرآنی دانشی متشکل از علوم مختلف است، این پژوهش در صدد مقایسه اندیشه و دیدگاه این دو عالم بزرگ در برخی از این علوم (ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه) به روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای است. با بررسی دیدگاه های این دو اندیشمند روشن می گردد که هر دو قائل به نسخ به معنای حقیقی آن در قرآن بوده اند. علاوه بر این آیت الله معرفت با طرح نسخ مشروط، یک قاعده کلی (هر ناسخ و منسوخی در گرو حالت ویژه و قید مصلحت است) به دست می آورد و با ارائه نسخ تمهیدی، بسیاری از مسائل قرآنی را تحلیل و تبیین می نماید. در باب محکم و متشابه نیز دیدگاه ها تقریبا یکسان است، به طوری که هر دو شخصیت معتقداند تشابه در آیات قرآن به معنای مطلق آن، که قابل درک و فهم نباشد، هرگز در قرآن راه ندارد. البته آیت الله معرفت در بیان و درک این مبحث نسبت به علامه طباطبایی از نوآوری بیشتری برخوردار است.