محمد اقبال لاهوری شاعر، فیلسوف، سیاست مدار و متفکّر مسلمان پاکستانی است که اشعار زیادی به زبان فارسی سروده و مورد استقبال بسیاری از مسلمانان واقع شده است. بین اشعار او و اشعار مولوی شباهت های فراوانی وجود دارد که این دو شاعر بزرگ را به هم نزدیک گردانیده است. سئوال اصلی پژوهش آن است که اقبال و مولوی چه هدفی را در شعر می جسته اند و چه عواملی سبب پیوند فکری و محتوایی آن دو شده است؟ دیگر آن که هر کدام از این دو چه تصویری از انسان کامل در اشعار خود ترسیم نموده اند؟ با مطالعه و بررسی اشعار این دو شاعر مشاهده می شود که در درجه نخست اقبال در ساختار و محتوای اشعار خود تحت تأثیر مولوی بوده به حدّی که در بسیاری از اشعارش از ملّای روم به صراحت یاد کرده است. عامل دیگر این پیوند، تشابه فلسفه فکری و اعتقادی این دو شاعر بزرگ است؛ اندیشه هر دوی آن ها از آبشخور دین و عرفان اسلامی سرچشمه گرفته و آن ها را مقبول عام و خاص ساخته است. اقبال همانند مولوی در پی ایجاد تحوّل در فرد برای رسیدن به تکامل فردی و اجتماعی و بنیان نهادن یک جامعه آرمانی و متعالی بوده و برای ساختن چنین جامعه ای تصویری از یک انسان کامل در اشعار خود ترسیم نموده است. در این پژوهش چگونگی ترسیم یک انسان کامل در شعر اقبال لاهوری و میزان تأثیرپذیری او از مولوی، بررسی و تبیین شده است.