یکی از مباحث مهم و مطرح در گستره معضل اخلاقی، تعارض ها یی است که گاهی میان تکالیف اخلاقی مشاهده می شود. در این مقاله علاوه بر بررسی جنبه ها و ابعاد نظام اخلاقی دیوید راس فیلسوف شهود گرا، به تحلیل و نقد نظریه او نیز پرداخته می شود بنا بر معرفت شناسی نظام اخلاقی راس، هم برای رسیدن به اصول اخلاقی که وظایف در نگاه نخست نامیده می شوند و هم برای داوری اخلاقی موجه در شرایط معین که وظایف واقعی را مشخص می کند، تنها شهود است که کارگشاست؛ این عصاره ی تعلیمات راس است که محل انتقادات ریز و درشت فراوان و نیز تبعیت ها و تحسین های کثیر واقع گردیده است. شهرت عمده این فیلسوف برجسته در قلمرو فلسفه اخلاق، به دلیل تعلق او به مکتب شهودگرایی است. منظور راس از شهود، منبع معرفتی است که ادراکی و غیر استنتاجی بوده و ذهن از طریق چیدن مقدمات به نتیجه نمی رسد. نقد های جدی ای چون شهودهای اخلاقی بسیار متفاوت انسان ها و اختلاف نظرهای شدید درباره ی اصول اخلاقی، شهودگرایان متاخر را به سمت تربیت اخلاق محور و نیز عقلانیت کشانده است. از نظر بسیاری اعتقاد به وجود وظایف در نگاه نخست عام از مهمترین ممیزات نظام اخلاقی راس است که البته مانند هر نظریه ی جدی دیگر نقدهای بسیاری نیز بر آن وارد آمده است. دیدگاه راس به دلیل نقص در تبیین سلسله وظایف و غیرمنطقی بودن ترتیب آن و عدم ارائه معیاری فراگیر برای ترجیح افعال متزاحم، در واقع راه حل مناسبی برای حلّ این مسئله نیست